جدول جو
جدول جو

معنی محمد عمیدی - جستجوی لغت در جدول جو

محمد عمیدی(مُ حَمْ مَ)
ابن محمد بن (احمد) یا محمد عمیدی. فقیه حنفی مذهب سمرقندی، ملقب به رکن الدین در فن مسائل خلافی و بحث و تحقیق استاد و نخستین کسی است که در این فن کتاب نوشت وی در خدمت رضی الدین نیشابوری بود و یکی از ارکان چهارگانه ای بودند که در خدمت رضی الدین در فن خلاف تبحر یافتندو همه را رکن الدین لقب دادند: رکن الدین طاوسی، رکن الدین امام زاده. عمیدی را آثاری است از جمله: الارشاد، النفائس. عمیدی در سال 615 هجری قمری در بخارا درگذشته است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 257- 258)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَمْ ما)
محمد بن کامل عمانی. محدث بود و از أبان بن یزید عطار روایت کرده است. و محمد بن زکریای اضاخی از وی روایت دارد. (از معجم البلدان یاقوت) (از اللباب فی تهذیب الانساب ابن اثیر ج 2 ص 151). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
لغت نامه دهخدا
محمد بن شعیب بن حجاج، از زبید یمن. شاگرد محمد بن یوسف و استاد طبرانی و خود از محدثان است. (از تاج العروس). از زبید یمن است، محمد بن شعیب محدث. (از منتهی الارب). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا
(یَ)
محمد بن عباس بن یحیی بن مبارک از ائمۀ نحو و ادب و نوادر اخبار عرب بود و تربیت اولاد مقتدر خلیفۀ عباسی (295- 320 هجری قمری) را به عهده داشت. از آثار اوست: 1- اخبار یزید بن معاویه یا اخبار یزیدیین. 2- مختصری در نحو. 3- مناقب بنی العباس. وی به سال 310 یا 313 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 4 ص 336). و رجوع به مادۀ ابوعبدالله یزیدی... و قاموس الاعلام ترکی و لباب الانساب شود
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن ابی محمد یحیی بن المبارک یزیدی. اشهر افراد خاندان یزیدی است و جد او عبدالله یزیدی از علمای لغت و عربیت بود و محمد در خدمت مأمون و نیز معتصم بود و هنگامی که معتصم به مبیضۀ مصر رفت محمد با او بود و بدانجا وفات یافت. وی را دوازده پسر بوداحمد، عبدالله (عبدالله بیشتر به عبدوس مشهور است) ، عباس و این سه تن اوصیای پدر خویش بودند و جعفر و علی وحسن و فضل و حسین و عیسی و سلیمان و عبیدالله و یوسف. (از الفهرست ابن الندیم). و رجوع به یزیدیین شود
لغت نامه دهخدا